نگاهی اجمالی به طرح تمدنی «مالک بن نبی»
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۶۹۴۴۱
مالک بن نبی هرگونه الگوگیری از تمدن غرب را رد کرده و معتقد است اقتباس از تمدن غرب – و هر تمدن دیگری - نه مطلوب و نه حتی شدنی است. چراکه اساسا تمدن امری وارداتی نیست. تمدن باید از درون جوامع بجوشد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ویژه نامه بیت المقدس؛ «مالک بن نبی» از جمله متفکران تاثیرگذار جهان اسلام است که طرفداران بیشماری در میان اسلامگرایان دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مالک بن نبی را «فیلسوف تمدن» نامیدهاند.او واحد تحلیل خود را نه دولت و نه جامعه که «تمدن» قرار میدهد. نگرش به مسائل جهان اسلام از افقی تمدنی، وجه ممیزه مالک بن نبی از بسیاری از متفکران معاصر است.
او با تکیه بر نگاه تمدنیاش به بررسی تاریخ اسلام پرداخته و نقاطعطف مهم آن را مشخص میکند. به اعتقاد او از هجرت پیامبر«ص» تا وقوع جنگ صفین، روح قرآنی حاکم بر تمدن اسلامی سیری صعودی داشت. در این دوره میان روح و ماده و دنیا و آخرت، توازن و تعادل برقرار بود و این مهمترین عامل بود برای حرکت صعودی تمدن اسلامی. اما بعد از جنگ صفین، معاویه آمد و این تعادل را از بین برد. او قدرت و حکومت خویشاوندی را جایگزین حکومت دموکراتیک خلافت کرد و این سرآغازی شد برای انحطاط تمدن اسلامی. در دوره پس از صفین، حاکمیت روح بر غریزه از بین رفت و فرد مسلمان دیگر امکان تسلط بر غرایز خود را نداشت. مالک بن نبی تمامی ناکامیهایی که تمدن اسلامی به آن مبتلا شده است را به جنگ صفین مرتبط میداند.
این ضربه بزرگ به تمدن اسلامی هرچند کاری بود اما به دلیل وفاداری تودههای مسلمان به روح قرآنی، تمدن اسلامی پیشرفت خود را، هرچند کُند، اما ادامه داد. ولی از طرف دیگر مسیر انحطاط هم آغاز شده بود. این انحطاط روز به روز بیشتر شد تا اینکه دولت موحدان در مغرب عربی بر سر کار آمد. این دولت با بدعتها مبارزه کرد و بار دیگر توحید را به جامعه بازگرداند.
اما دولت موحدون هم در سال 1147 میلادی سقوط کرد و انسانِ مابعد موحدون شکل گرفت که جانشین انسان تمدن اسلامی بود ولی راه دولت موحدون را ادامه نداد. مالک بن نبی معتقد است گناهِ مشکلاتی که امروز نهضت اسلامی بدان مبتلاست، بر گردن انسان مابعد موحدون است که وظیفه تاریخی خود یعنی ادامه راه حکومت موحدون را انجام نداد. حکومتهایی مثل عثمانی نیز به این دلیل که فاقد عنصر «ایمان» بودند، نتوانستند برای نجات تمدن اسلامی کاری از پیش ببرند.
مالک بن نبی میگوید انسانِ مسلمانِ امروز کماکان انسان مابعد موحدون است. ویژگی اصلی این انسان این است که مومن است ولی ایمان او تاثیری در جامعه ندارد. مسلمانان دچار انفکاک شخصیت هستند. آنها در جامعه شخصیتی دارند و در مسجد شخصیتی دیگر. این انفکاک در افراد به جامعه نیز تسری پیدا کرده است. دیگر هویت اسلامی یک کل واحد نیست که در تمام ابعاد زندگی انسان جاری و ساری باشد. مادامی که این انفکاک از بین نرود، انحطاط نیز ادامه خواهد داشت. برای مبارزه با این انفکاک و ایجاد وحدت شخصیتی، باید به تعادل میان جنبه روحی و مادی انسان دست زد. تعادل میان این جنبههای زندگی انسانی است که تمدن مطلوب را رقم میزند.
با توجه به این شرایط برای احیای تمدن اسلامی چه باید کرد؟ از منظر بن نبی «اندیشه» است که تمدنها را میسازد. به اعتقاد او مشکل اصلی جهان اسلام نه بحران ابزار و وسایل و شرایط مادی و مالی، بلکه بحران اندیشههاست. هر خلا ایدئولوژیکی که اندیشههای ما آن را پر نسازد، اندیشههای مخالف آن را پر میکنند.
اما منظور اواز «اندیشه»، مباحث انتزاعی که در کنج کتابخانهها شکل میگیرد نیست. بلکه مراد او اندیشهای است که معطوف به عمل باشد، اندیشهای زندگیساز و تمدنساز. نزدیکی اندیشه و عمل، پایه پیشرفت است. مسلمانان درباره قرآن و اصول آن سخنان زیادی میگویند ولی مشکل ما این است که بر اساس اصول قرآنی «زندگی» نمیکنیم. مسلمانان نیازمند «منطق عمل» هستند. مسلمانان در حصار اندیشههای انتزاعی زندانی شدهاند و منشا نازاییهای اجتماعی آنان همین مسئله است.
بن نبی هرگونه الگوگیری از تمدن غرب را رد کرده و معتقد است اقتباس از تمدن غرب – و هر تمدن دیگری - نه مطلوب و نه حتی شدنی است. چراکه اساسا تمدن امری وارداتی نیست. تمدن باید از درون جوامع بجوشد. هر جامعه تمدن خاص خود را دارد که از فرهنگ خاص آن برآمده است. لذا نمیتوان برای پیشبرد تمدن اسلامی به نسخههای غربی متوسل شد. مضاف بر اینکه تمدن غرب به دلیل عدم توازن میان روح و عقل و ماده و معنا به پایان راه رسیده و بشریت تشنه شنیدن حرف جدید است. اسلام میتواند این حرف جدید باشد، به شرطی که مسلمانان خود را به لحاظ تمدنی بالا بکشند.
به عقیده بن نبی، اصلاح وضع جامعه از طریق سیاست و حکومت ممکن نیست، زیرا حکومت تابعی از شرایط اجتماعی است. او رویکرد اصلاحی محمد عبده را ستوده و رویکرد سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی را مورد نقد قرار میدهد. او انقلاب در افراد و ساختارهای اجتماعی را مقدم بر انقلاب در ساختارهای سیاسی می داند.
اما سوالی که پیش میآید این است که چگونه مالک بن نبی سیاست و حکومت را دارای نقشی محوری در تمدنسازی نمیداند، اما نقاط عطف تمدنی جهان اسلام را بر اساس تغییرات سیاسی تبیین میکند؟
مالک بن نبی برخلاف اکثر مصلحان عرب که برای تجدید حیات اسلام، به جهان عرب چشم دوخته بودند، نگاهها را معطوف به شبه قاره هند و شرق آسیا میکند. او میگوید باید مرکز ثقل جهان اسلام از حوزه مدیترانه به آسیا منتقل شود.
وی معتقد است در پاکستان و جاکارتا اندیشه معطوف به عمل بر اندیشه انتزاعی برتری داشته و این میتواند به رشد تمدن اسلامی کمک شایانی کند. علاوه بر این در شبه قاره هند به دلیل وجود فضای عارفانه، ایجاد تعادل میان قلب و فکر شدنیتر است. چیزی که با وقوع جنگ صفین از میان رفت و انسان مابعدموحدون، سخت محتاج آن است.
شاید این دیدگاه مالک بن نبی برگرفته از شرایط خاص سیاسی جهان اسلام در آن مقطع تاریخی (1949 میلادی) باشد. دیدگاهی که انتقاد جدی بعضی متفکران و نویسندگان عرب را برانگیخته است./
انتهای پیام
حامد رضایی
ویژه نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.
منبع: روزنامه قدسمنبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۶۹۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسجد کانون تمدن اسلامی است
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، مدیر حوزه های علمیه کشور، با اشاره به اهمیت کارکرد معرفتی و علمی مساجد گفت: تمام حوزه های علمیه ما، در کنار مساجد یا در درون مساجد بوده اند و بسیاری از مساجد ما کانون تعلیم و تربیت بوده اند و از همین رو، اخیرا از مسئولان مرکز مدیریت خواسته ام که در قم، برخی مساجد انتخاب شوند و برخی دروس حوزه در مساجد ارائه شود.
وی ادامه داد : کارکرد بعدی مساجد فرهنگی است و مساجد باید در کنترل آسیب های اجتماعی نقش ایفا کنند و کارکرد سیاسی و کارکرد اقتصادی مساجد باید مدنظر قرار داشته باشد و البته مسجدی که محروم از کارکرد اجتماعی باشد، به اهداف خود نخواهد رسید.
آیت الله اعرافی گفت : مسجد کانون تمدن اسلامی است و حوزه های علمیه همواره پیوندی ناگسستنی با مساجد داشته اند و اگر بخواهیم فقه مسجد را برش بزنیم، با مجموعه وسیعی مواجه خواهیم شد.حضور در مسجد، حتی اگر به قید نماز و ذکر نباشد، موضوعیت دارد.
مدیر حوزه های علمیه کشور ادامه داد: در جریان انقلاب اسلامی، مساجد پیشران بودند و امیدواریم مجدد به همان سمت حرکت کنیم و این کانون تمدنی را در جای صحیح خود قرار دهیم.در این مسیر، به اصولی نیاز داریم ، که هم گرایی و هم افزایی درون نهادهای مرتبط با مسجد و عزم جهادی و انقلابی لازمه این امر است و الان با شاخص های مطلوب کلان مسجد فاصله داریم.
مدیر حوزه های علمیه کشور، در بخش دیگری از بیانات خود، میانگین هر هزار نفر جمعیت، یک مسجد با سه وعده نماز و روحانی تمام وقت و توانمند را برای کشور لازم و مطلوب توصیف کرد و پشتیبانی نهادی با حفظ بنیه مردمی مساجد را لازمه موفقیت در این عرصه دانست.
اعرافی تصریح کرد: مدرسه علمیه یا باید در کنار مسجد باشد، یا در زمان ساخت، مسجد قابل استفاده برای عموم در آن پیش بینی شود و برخی دروس حوزوی باید در مساجد ارائه شود و از سوی دیگر، استادان، محققان و شخصیت های حوزوی باید در مساجد امامت داشته باشند.در رشته ها و دوره ها و نظام تربیتی حوزه ، مصادیقی معطوف به تربیت امام جماعت و جمعه باید پیش بینی شود و اقداماتی در این زمینه آغاز شده است.
مدیر حوزه های علمیه کشور در پایان خواستار تقویت و حمایت از مباحث مطالعاتی و تحقیقاتی مرتبط با مسجد شد و تاکید کرد که درس های خارج حوزه ای و تولید محتوا، معطوف به موضوع مسجد باید در دستور کار قرار گیرد.
انتهای پیام/